هر زمان که عشق اشارتی به شما کرد در پی او بشتابید ،

هر چند راه او سخت و نا هموار باشد .

و هر زمان بالهای عشق شما  را در بر گرفت خود را به او بسپارید  ،

هر چند که تیغ های چنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند .

و هر زمان که عشق با شما سخن می گوید او را باور کنید ،

هر چند دعوت او رؤیا های شما را چون باد مغرب در هم می کوبد و باغ شما را خزان می کند .

زیرا عشق چنانکه شما را تاج بر سر می نهد به صلیب نیز می کشد .

و چنانکه شما را می رویاند شاخ و برگ شما را هرس می کند .

و چنانکه تا بلندای درخت وجودتان بالا می رود و ظریف ترین شاخه های شما را که در آفتا ب می رقصند نوازش می کند ،

همچنین تا عمیق ترین ریشه های شما پایین می رود و آنها را که به زمین

 چسبیده اند تکان می دهد .

عشق شما را چون خوشه های گندم دسته می کند

آنگاه شما را به خرمن کوب از پرده خوشه بیرون می آورد .

وسپس به غربال باد دانه را از کاه می رهاند ،

وبه گردش آسیاب می سپارد تا آرد سپید از آن بیرون آید

و سپس شما را خمیر می کند تا نرم و انعطاف پذیر شوید ،

و بعد از آن شما را بر اتش مقدس می نهد تا برای ضیافت مقدس خداوند نان مقدس شوید


وقتی که عاشق می شوید مگویید " خداوند در قلب من است " بلکه بگویید " من در فلب خداوند جای دارم " .

 

عشق را هیچ آرزو نیست مگر آنکه به ذات خویش در رسد

نظرات 3 + ارسال نظر
مینا یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:19 ق.ظ http://mina2870.persianblog.com

قشنگ بود

قاصدک دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:31 ق.ظ http://636.blogsky.com

سلام قاصدک خوبی؟
خیلی زیبا بود....
وبلاگ خودتم خیلی قشنگه....بای.

صدر دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:36 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
..... و عشق چیزی گذشتن از خویش برای رسیدن به خویشتنی دیگر است !
موفق باشی
صدر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد